برای شروع هر کار جدید یا به اصطلاح استارتاپ، چیزی که بسیار بدیهی بنظر می رسد این است که باید سرمایهگذاری صورت گیرد. در ذات سرمایهگذاری ریسک وجود دارد. میزان این ریسک زمانی که بخواهیم روی یک پروژه استارتاپ سرمایهگذاری کنیم حتما بیش از پیش خواهد بود. ریسک داشتن یک سرمایهگذاری موضوع تازه ای نیست که بخواهیم بگوییم سرمایهگذارها از آن بی اطلاع هستند. نکته ای که مهم است، توجه به میزان این خطرپذیری است که آیا قابل پیش بینی است؟ آیا میزان آن معقول است ؟ چه چیزی ممکن است به همراه داشته باشد؟ در این مقاله سعی داریم درباره مفهومی تحت عنوان venture capital یا سرمایه گذاری خطرپذیر صحبت کنیم و نکات مهمی را پیرامون این مسئله اشاره کنیم.
سرمایه گذاری خطرپذیر یا VC چیست؟
سرمایه خطرپذیر شکلی از تأمین مالی سهام خصوصی است که توسط شرکت های سرمایهگذاری خطرپذیر یا صندوقهایی به شرکتهای تازه تاسیس، در مراحل اولیه و نوظهور ارائه میشود که به نظر میرسد دارای پتانسیل رشد بالایی هستند یا رشد بالایی را نشان دادهاند(از نظر تعداد کارمندان، درآمد سالانه، مقیاس عملیات و…). شرکتها یا صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر در ازای سهام، یا سهام مالکیت خود در این شرکتهای مرحله اولیه سرمایهگذاری میکنند. سرمایهگذاران خطرپذیر خطر تأمین مالی شرکتهای نوپا را به عهده دارند به این امید که برخی از بنگاههای اقتصادی مورد حمایت آنها موفق شوند. از آنجا که شرکتهای نوپا با عدم اطمینان بالایی روبه رو هستند، گاهی سرمایهگذاری های VC شکست بالایی دارند. شرکتهای نوپا معمولاً مبتنی بر یک فناوری نوآورانه یا مدل تجاری هستند و معمولاً از صنایع با فناوری پیشرفته مانند فناوری اطلاعات(IT)، فناوری پاک یا بیوتکنولوژی هستند.
اگرچه ممکن است برای سرمایهگذارانی که بودجه خود را وارد چنین مسائلی میکنند، خطرناک باشد اما بازدهی بالاتر از متوسط، مسلما برای آنها جذاب است. برای شرکتهای جدید یا مشارکتهایی که سابقه فعالیت محدود(زیر دو سال) دارند، سرمایهگذاری خطر پذیر به طور فزایندهای به یک منبع محبوب – حتی ضروری – برای افزایش سرمایه تبدیل میشود، به ویژه اگر دسترسی به بازارهای سرمایه، وامهای بانکی یا سایر ابزارهای بدهی ندارند. نقطه ضعف اصلی این است که سرمایهگذاران معمولاً در شرکت، صاحب سهام میشوند بنابراین در تصمیمات شرکت حرفی برای گفتن دارند میتوانند گاهی به شکل غیر تخصصی اعمال نفوذ داشته باشند.
تاریخچه VC
قبل از جنگ جهانی دوم سرمایههای خطرپذیر در دامنه افراد و خانوادههای ثروتمند بود. جی پی مورگان، والنبرگ، وندربیلتس، ویتنیز، راکفلر و واربورگ سرمایهگذاران قابل توجهی در شرکتهای خصوصی بودند. در سال ۱۹۳۸، لورانس اس راكفلر به تأمین مالی خطوط هوایی مشرق زمین و هواپیماهای داگلاس كمك كرد. خانواده راكفلر دارای سهام گستردهای در شركتهای مختلف بود. اریک ام واربورگ شرکت E.M. Warburg & Co را در سال ۱۹۳۸ تاسیس کرد که در نهایت با سرمایهگذاری در خریدهای اهرمی و سرمایههای خطرپذیر به Warburg Pincus تبدیل شد. خانواده والنبرگ Investor AB را در سال ۱۹۱۶ در سوئد تأسیس کردند و سرمایهگذاران اولیه چندین شرکت سوئدی مانند ABB، اطلس کوپکو و اریکسون در نیمه اول قرن ۲۰ بودند.
مسلما اگر بخواهیم در مورد تاریخچه VC باز هم صحبت کنیم، مطالب زیادی وجود دارد. هدف از بیان این تاریخچه مختصر این بود که اعلام کنیم سرمایهگذاری خطرپذیر تقریبا از اواسط قرن بیستم میلادی در موضوعات اقتصادی و مالی مطرح شده است.
اصول سرمایه گذاری خطرپذیر
در یک سرمایهگذاری خطرپذیر، بخش عمده مالکیت یک شرکت ایجاد میشود و از طریق مشارکتهای محدود و مستقل که توسط شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر تأسیس میشوند به چند سرمایهگذار فروخته میشود. بعضی اوقات این مشارکتها از مجموع چندین شرکت مشابه تشکیل شده است. با این حال، یک تفاوت مهم بین سرمایههای خطر پذیر و سایر معاملات سهام خصوصی وجود دارد و آن تفاوت این است که سرمایههای مخاطره آمیز تمرکز خود را روی شرکتهای نوظهور میگذارند که برای اولین بار به دنبال بودجه قابل توجه هستند، در حالی که سهام خصوصی تمایل به تأمین بودجه شرکتهای بزرگتر و مستقر دارد.
روند سرمایه گذاری خطرپذیر
اولین قدم برای هر کسب و کاری که به دنبال سرمایهگذاری خطرپذیر است، ارائه یک طرح تجاری به یک شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر یا یک سرمایه گذار علاقمند است. در صورتی که سرمایهگذارهای مد نظر ما علاقه به پیشنهاد مطرح شده داشته باشند اوضاع بهتر میشود میتوان امیدوار بود که شراکت آغاز خواهد شد و سرمایهگذاری شکل خواهد گرفت. البته سرمایهگذار باید دقت لازم را انجام دهد که این دقت ها شامل بررسی دقیق مدل کسب و کار شرکت ، محصولات ، مدیریت و سابقه عملیاتی شرکتی است که برای سرمایهگذاری در نظر گرفته شده است.
از آنجا که سرمایهگذارهای معتبر و بزرگ، طبق اصول خودشان به دنبال سرمایهگذاری در شرکتهای تازه تاسیس کمتری هستند، پیش زمینه های زیادی باید لحاظ شود تا بتوان آنها را متقائد کرد. این نکته ای است که توجه به آن بسیار حائز اهمیت است. بسیاری از متخصصان سرمایهگذاری خطرپذیر تجربه سرمایه گذاری قبلی را داشته اند، اغلب به عنوان تحلیل گر سهام دیگران، دارای مدرک کارشناسی ارشد در مدیریت بازرگانی (MBA) هستند. متخصصان سرمایهگذاری خطرپذیر همچنین تمایل دارند در یک صنعت خاص تمرکز کنند. به عنوان مثال یک سرمایهگذار خطرپذیر که در زمینه مراقبت های بهداشتی حاضر به سرمایهگذاری شده، ممکن است سابقه تجربیات قبلی خود را به عنوان یک تحلیلگر صنعت بهداشت داشته باشد.
پس از پایان یافتن بررسی های لازم، شرکت یا سرمایهگذار متعهد می شود که سرمایه خود را در ازای سهام در شرکت سرمایهگذاری کند. این وجوه ممکن است به یک باره تأمین شود. سپس شرکت یا سرمایهگذار نقش فعالی را در شرکت تأمین شده ایفا می کند.
کاربرد سرمایه گذاری خطرپذیر برای استارتاپها چیست؟
بسیاری از دستگاهها، برنامهها و خدمات که مردم به صورت روزانه از آنها استفاده میکنند، با سرمایه گذاری خطرپذیر به وجود آمدهاند. کمی بعدتر استارتاپها هم شروع به جذب سرمایه خطرپذیر کردند. البته نمیتوان گفت که همه استارتاپها از سرمایه خطرپذیر استفاده میکنند. جذب سرمایه خطرپذیر و استفاده درست از این سرمایه نه تنها موجب میشود که یک کسب و کار بر مبنای درستی تشکیل شود، بلکه در راستای به دست آوردن شرکای قوی و بودجه کمک شایانی خواهد کرد. حتی توجه کردن به تکنولوژیهایی که سرمایه گذاری خطرپذیر روی آنها سرمایهگذاری میکند میتواند به شرکتها و سرمایهگذاران در شناخت بهتر گرایشهای جدید تکنولوژی کمک شایانی کند.
چگونه توجه سرمایه گذارهای خطرپذیر را جلب کنیم ؟
قبل از اینکه به فکر جلب توجه سرمایهگذار خطرپذیر باشید، به برخی از نکات، توجه ویژه داشته باشید:
- سرمایهگذاران خطر پذیر تنها به یک دلیل روی کسب و کاری که ریسک بالایی دارد سرمایهگذاری میکنند، اینکه در صورت موفقیت بازگشت سرمایه آن بسیار زیاد باشد. پس اگر میخواهید شرکتی روی ایده شما سرمایهگذاری خطر پذیر انجام دهد باید بتوانید او را قانع کنید که بازار فوقالعادهای منتظر محصول شما است.
- سرمایهگذاران معمولا سهم بالایی از سهام شرکت یا سهام مدیریتی را مطالبه میکنند. این مسئله ممکن است در نهایت شما را به عنوان بنیانگذار به حاشیه ببرد تا جایی که حتی دیگر مدیریتی روی کسب و کاری که خودتان شروع کردهاید نداشته باشید و فقط یک سهامدار با حق رای محدود باشید.
- هرچقدر در مراحل پایینتر شروع به جذب سرمایه کنید، مبلغ دریافتی کمتر است و در نتیجه ممکن است در آینده از این کار پشیمان شوید. به همین دلیل بهتر است سعی کنید در اوایل کار با سرمایه شخصی یا کمک گرفتن از دوستان و آشنایان کارتان را پیش ببرید و شاید گزینه مناسب این باشد که تا زمانی که چیزی برای ارائه ندارید سراغ VC نروید. البته این مورد یک باید نیست و بهتر است در موردش خوب فکر کنید.
- قبل از گرفتن سرمایه حتما با مشاوران صحبت کنید. چه بهتر که یک مشاور و کاربلد در قبال درصدی از سرمایه در این فرایند همراه شما باشد.
- با اولین سرمایهگذاری که نسبت به کسب و کار شما علاقه نشان داد وارد معامله نشوید و بین چند سرمایهگذار بهترین گزینه را انتخاب کنید.
- خودتان را دست کم نگیرید. کسب و کار شما ممکن است در آیندهای نزدیک میلیاردها تومان ارزشگذاری شود.
- بهتر است به دنبال سرمایهگذارانی باشید که به صورت تخصصی روی حوزه کاری شما سرمایهگذاری میکنند، تا به جز پول، شبکه ارتباطی، مشاوره و … هم دریافت کنید. باور کنید این مسائل کم اهمیتتر از پول نیست.
نکاتی برای جلب کردن توجه سرمایه گذار خطرپذیر
بعد از اینکه به این موارد توجه داشتید، حالا برای جلب کردن توجه سرمایهگذار خطرپذیر میتوانید نکات زیر را مد نظر قرار دهید:
–استارتاپویکندها و رویدادهای استارتاپی را از دست ندهید.
استارتاپویکندها و رویدادهای استارتاپی که خود VCها و شتابدهندهها برگزار میکنند بهترین جا برای ارائه ایده و استارتاپ شما است. بهتر است چیزی بیشتر از یک ایده داشته باشید. داشتن نام، لوگو، سایت و از همه مهمتر محصول اولیه(MVP) شما را از بقیهی شرکتکنندگان جدا میکند و نشان میدهد که شما در کسب و کارتان جدی هستید. مهمترین مسئله در قدم اول برای سرمایهگذران این است که شما به عنوان بنیانگذار به کسب و کارتان ایمان داشته باشید.
-باگرفتن غرفه در رویدادها یا ارائه معرفی میتوانید توجه سرمایهگذاران خطرپذیر را به سمت خود جلب کنید.
در این صورت ممکن است پیشنهادهای سرمایهگذاری یا همکاری بهتری داشته باشید. البته سرمایهگذران معمولا اولین قدم را برنمیدارند و خودتان باید به سمت آنها بروید ولی این فرصتها میتواند برداشت مثبتی را در ذهن سرمایهگذار ایجاد کند. در این مرحله شما میتوانید مستقیما به دفتر شرکتهای سرمایهگذاری رفته و کسب و کارتان را معرفی کنید. در زمان معرفی شما باید واضح و خلاصه کسب و کارتان را معرفی کنید به شکلی که فردی بی حوصله و بدون دانش کافی در حوزه کاری شما هم بتواند کار و پلن تجاری شما را درک کند. ابتدا مشکل( نیاز) را شرح دهید و بعد استارتاپ خود را به عنوان یک راهحل معرفی کنید.
–مرحله اولیه استارتاپ شما طی شده و به دنبال گسترش بازار هستید.
این بهترین نقطه برای گرفتن سرمایهگذار است. شما دیگر یک هویت کاری قابل قبول و یک برند دارید. شما میتوانید با اعتماد به نفس بالاتری مذاکره کنید و هر درخواستی را نپذیرید. در بسیاری از موارد نیاز جدی به پول ندارید به همین دلیل سرمایهگذاران پیشنهادهای بهتری به شما خواهند کرد. در این مرحله حتما با چند مشاور خبره مشورت کرده و حتی برای این موضوع پول خرج کنید تا بتوانید با دانش و درک بهتری وارد مذاکرده شوید. اهداف خود از پذیرش سرمایه، میزان مبلغ درخواستی، حداکثر سهمی که حاضرید به سرمایهگذار بدهید و حداکثر اختیارات مدیریتی که حاضرید واگذار کنید را مشخص کنید تا این سرمایهگذاری به نفع شما تمام شود.
چرا استارتاپها به VC نیاز دارند؟
استارتاپها ایدهای دارند که باید پرورش یافته و تبدیل به خروجی یا محصول شود. بعد از این هم باید به دنبال بازار برای این محصول باشند و این فرایند تا زمان تجاری شدن هزینه بر است. ممکن است سالها یک استارتاپ کار کند، محصول داشته باشد، حتی فروش هم داشته باشد اما هنوز ضررده باشد. در این مدت اگر بنیانگذار نتواند هزینهها را پوشش دهد ورشکسته میشود. حتی بعد از رسیدن به نقطهی سود دهی هم استارتاپها برای گسترش سریع و انفجار درآمد نیاز به سرمایهگذاری سنگین دارند. این بخش هم معمولا از توان بنیانگذار یا حتی سرمایه خود شرکت خارج است.
VCها چه زمانی روی کسب و کار ما سرمایهگذاری میکنند؟
سرمایهگذاران خطرپذیر معمولا در ابتدای راه کسب و کارهای با پتانسیل بالا و مراحلی از کار که با سرمایهگذاری میتوان یک رشد درامدی بالا داشت، روی کسب و کارها سرمایهگذاری میکنند. به همین دلیل معمولا مراحل سرمایهگذاری چنین چیزی است:
Seed money
اگر کسب و کار ما در حد یک ایده یا مراحل اولیه کار باشد، سرمایهگذاران به اصطلاح وارد سرمایهگذاری کاشت دانه میشوند. این مرحله معمولا توسط شتابدهندهها صورت میگیرد و شامل در اختیار گذاشتن ابزار، کامپیوتر، محل کار، مشاوره، شرکت در ورکشاپ و البته مقدار کمی پول است که در بیشتر موارد بیش از ۳۰ میلیون نمیشود. شتابدهندهها معمولا سهمی از شرکت را در این مرحله مطالبه میکنند و اگر کسب و کار شما در آینده رشد فوقالعادهای داشته باشد، آنها برد تجاری بزرگی خواهند داشت.
Start-up
اگر کسب و کار شما محصولی آماده ارائه داشته باشد، سرمایهگذار روی تولید و بازاریابی اولیه شما سرمایهگذاری میکند. در این مرحله نسبت به مرحله Seed money میزان سرمایهگذاری بسیار بیشتر است و ریسک سرمایهگذار هم کمتر میشود.
First-Round و مراحل بعد از آن
این سرمایهگذاری زمانی انجام میشود که کسب و کار شما آماده تبدیل شدن به یک استارتاپ کامل و سودده است. مراحل بعدی هم برای رشد کسب و کار و با توجه طرحهای توسعه اهدا میشود. در این مراحل چون استارتاپ شما جان گرفته است، میتوانید راحتتر در مورد گرفتن سرمایه جدید و اهدا سهام تصمیم بگیرید و همچنین اعداد سرمایهگذاری قابل قیاس با مراحل قبلی نیست.
انواع نمونه قرارداد سرمایه گذاری خطرپذیر
برای سرمایهگذاری خطرپذیر، که در ایران رایج است میتوان ۳ مدل قراردادی را نام برد که هرکدام شرایط خاص خود را دارد.
-قراردادهای سهامی (Equity)
این قرارداد از رایجترین نمونه قراردادها در این نوع سرمایه گذاری است. در این مدل، یک استارتاپ سرمایهای را از شرکت سرمایهگذار میگیرد و به ازای آن، سهامی را به سرمایهگذار واگذار میکند. بهعنوانمثال در مقابل مبلغ ۲۰۰ میلیون سرمایه، برای ۶ ماه میتوان ۲۰ درصد از سهام را به سرمایهگذار واگذار کرد.
-قرارداد قرض قابل تبدیل به سهام (Convertible)
وام قابلتبدیل به سهام یک بدهی کوتاهمدت است که به سهام تبدیل میشود. در سرمایهگذاری اولیه بر روی استارتاپ ها این بدهی بهطورمعمول و خودکار به سهام ممتاز تبدیل میشود. درواقع سرمایهگذار مبلغی را بهصورت وام به آنها واگذار میکند و در مقابل بهجای پس گرفتن این پول به همراه سود آن، بخشی از سهام آن کسبوکار را بسته به شرایط موجود در این قرارداد در قالب سهام ممتاز در اختیار میگیرد.
-قرارداد حق الامتیاز (Royalty)
این مدل قرارداد برای استارتاپهایی کاربرد دارد که در زمان کوتاه و سریعی به فروش برسد، در این روش قرارداد به این صورت است که سرمایهگذار، بهازای پول، سهام میگیرد و این حق را دارد که از فروش محصول برداشت کند و ما به ازای آن سهام را با قیمتی از پیش تعیینشده که نرخ مورد انتظار سرمایهگذار از سود را برآورده کند، به استارتاپ بازگرداند.
مزایا سرمایه گذاری خطرپذیر
حتما اگر با دقت تا به اینجای مقاله را خوانده باشید، میتوانید در ذهن خود، مزایا و معایب سرمایه گذاری خطرپذیر را لیست کنید اما ما در ادامه برای مرتب کردن ذهن شما، فهرست این موارد را ارائه میکنیم. در ابتدا به توضیح مزایای این روش و سپس به سراغ معایب این نوع سرمایه گذاری میرویم.
-تخصص تجارت(بازرگانی)
گذشته از پشتوانه مالی، به دست آوردن سرمایهگذاری خطرپذیر میتواند یک کسب و کار نوپا یا جوان را با منبع ارزشمندی از راهنمایی و مشاوره خوب آشنا کند. این موضوع می تواند به انواع تصمیمات تجاری از جمله مدیریت مالی و مدیریت منابع انسانی کمک کند. تصمیم گیری بهتر در این زمینه های کلیدی می تواند با رشد کسب و کار شما بسیار مهم باشد.
-ارتباطات
سرمایهگذاران خطرپذیر به طور معمول با جامعه تجاری به خوبی ارتباط دارند. وصل شدن یک استارتاپ جدید با این افراد میتواند باعث شود که با جامعه تجاری بزرگتری تماس داشته باشد که حتما مزایای فوق العاده ای به همراه خواهد داشت.
-الزامی نبودن پرداخت ماهانه
وقتی یک شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر در تجارت شما سرمایه گذاری می کند، این کار را برای سهامداری در شرکت انجام میدهد. این به این معناست که برخلاف وام های کوچک و مشاغل شخصی ، هیچ پرداخت منظمی که برای باز پرداخت وام متصور است برای تجارت شما وجود ندارد. با این کار سرمایه شما آزاد می شود و به شما این امکان را میدهد که به جای پرداخت سود ، با بهبود محصولات ، استخدام تیم بزرگتر یا گسترش بیشتر عملیات ، سرمایه گذاری مجدد کنید.
-دخیل نشدن دارایی شخصی بنیانگذار استارتاپ در تجارت
در اکثر موارد ، بنیانگذار استارتاپ مجبور نخواهد بود که دارایی های شخصی اضافی را به رشد تجارت خود کمک کند. در حالی که بسیاری از گزینه های تأمین اعتبار راه اندازی ، موسسان را ملزم می کنند که مثلا خانه خود را به عنوان وثیقه خود برای هزینه های راه اندازی استفاده کنند، اما بیشتر توافق نامه های سرمایهگذاری خطرپذیر، دارایی های شخصی بنیانگذار را خارج از بحث قرار می دهد.
-فراهم شدن فرصتهای شبکهای
وقتی روی کسب و کار خود متمرکز هستید ، اغلب وقت آن نیست که با افرادی ارتباط برقرار کنید که می توانند به رشد تجارت شما کمک کنند. شرکای شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر ۵۰ درصد از وقت خود را صرف ساخت شبکه خود می کنند تا به شرکت هایی که در آنها سرمایه گذاری می کنند کمک کنند. دسترسی به این شبکه می تواند به شما کمک کند تا مشارکت های جدید ایجاد کنید ، مشتریان خود را گسترش دهید، کارمندان اصلی را استخدام کنید و بودجه را برای پروژه های آینده افزایش دهید.
معایب سرمایه گذاری خطرپذیر
در بالا به طور کامل به مزایای این نوع از سرمایهگذاری پرداختیم و حال در ادامه به تمامی معایب آن اشاره خواهیم کرد:
-سرمایهگذارها توقع رشد سریع دارند
بنگاه ها و شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر برای دریافت بازده ازسرمایهگذاری خود، به راه اندازی شما نیاز دارند، پس در این مسیربه شما کمک میکنند، اما معمولا صبر و تحمل آنها ممکن است زیاد طولانی نباشد و توقع بازگشت سرمایه داشته باشند که ممکن است بر روی شرکت های نوپای استارتاپی، فشار مضاعفی ایجاد کند. البته راه هایی وجود دارد که بنیانگذاران شرکتهای استارتاپی، بتوانند این استرس را کنترل کنند.
-ممکن است کل پروژه استارتاپی از دست برود
بنیانگذاران شرکتهای استارتاپی اگر عملکرد ضعیفی داشته باشند ممکن است تجارت خود را از دست بدهند. اگر بنیان گذاران رفتاری را انجام ندهند که ارزش سهامداران را به حداکثر برساند یا بی پروا باشند و بلندپروازی کنند در حالی که از تجارت خود غفلت می کنند یا به صورت غیر حرفه ای از بودجه شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر برای استفاده شخصی خود بهره ببرند، اغلب سرمایهگذارهای خطرپذیر آنها را رها می کنند. برای به حداقل رساندن این خطر، بنیانگذاران باید مشاوره هیئت مدیره خود را بپذیرند و در مورد برنامه ها و اهداف مرتباً ارتباط برقرار کنند.
-احتیاط گسترده لازم است
شرکای سرمایهگذاری خطرپذیر نیاز دارند که استارتاپ ها را غربال کنند زیرا آنها در حال سرمایهگذاری پولی هستند که به مشارکت کنندگان خارجی تعلق دارد. این مطلب در دو مرحله اتفاق می افتد. در مرحله اول، فناوری و اصول تجاری پروژه استارتاپی ارزیابی می شود تا مشخص شود ایا بازار وجود دارد یا خیر. در مرحله دوم، آنها بررسی دقیق تری از سابقه تیم های استارتاپی و موقعیت مالی و حقوقی شرکت های نوپا انجام می دهند. این احتیازها، ممکن است زمان بر باشد که میتوان به چشم نقطه ضعف به آن نگاه کرد.
سخن پایانی
در این مقاله سعی کردیم که شما را با زوایای گوناگون venture capital یا سرمایه گذاری خطرپذیر آشنا کنیم. با مطالعه دقیق میتوانید نقاط ضعف و قوت سرمایهگذاری خطرپذیر را بهتر بشناسید و اگر روزی خواستید به عنوان یک سرمایهگذار خطرپذیر وارد میدان شوید میدانید که به چه نکاتی باید توجه کنید و اگر روزی به عنوان بنیانگذار یک استارتاپ خواستید سرمایهگذار خطرپذیر جذب کنید، میدانید که چگونه میتوان توجه شرکتهایی که سرمایهگذاری خطرپذیر انجام میدهند را جلب کرد.
سلام خسته نباشید مقالتون خیلی عالی بود ممنون بابت زحمتی که کشیدید